امروز باشما هستیم با تعریف رهبر ارکستر
رهبر ارکستر سرپرست گروهی از اجراکنندگان موسیقی و تجسم مسئولیت و راهبری است.
سازهای» او، مجموعه سازهای ارکستر و گروه گر است.
او اجرا کنندگان را هماهنگ میکند و آنها را وا می دارد تا همراه یکدیگر ترجمانی بر معنا از اثر موسیقی ارائه دهند.
بسیاری از رهبران ارکستر اما نه همگی آنها برای نمایاندن وزن و ضرب و نیز ضرباهنگ و تمپوی موسیقی، باریکه چوبی موسوم به باتون ۳ در دست می گیرند.
آنها با دست دیگر، توازن میان بخش های گوناگون سازی یا آوازی را چنان برقرار می کنند که به واسطه آن مهم ترین ایده های موسیقایی موجود در اثر متجلی شود.
شیوه های رهبری این انسانهای مقتدر بسیار متفاوت است اما، به طور معمول، رهبر ارکستر دست چپ را برای نمایاندن راهنمایی های بیانی و اشاره به نوازندگان به کار می گیرد.
بخش عمده کار رهبر ارکستر هنگام تمرین های مکرر با ارکستر انجام می گیرد، جایی که بارها بر دشواری های تکنیکی و عوامل بیانی تمرین می شود تا به رضایت او بینجامد.
رهبر ارکستر هنگامی که صدها ساز و آوازخوان همزمان به اجرای موسیقی می پردازند باید بتواند خطاهای اجرایی و نیز نوازندگان یا آوازخوانانی را که اجرایی نادرست دارند تشخیص دهد.
رهبر ارکستر، پارتیتور ارکستر را خوانده و آن را در ذهن می شنوده، آنها اغلب پارتیتور را به ذهن می سپارند تا بتوانند بدون دغدغه تعقیب نت ها بر صفحه پارتیتور، نگاه اجرا کنندگان را متوجه خود کنند و از این راه تحقق نکته های ظریف اجرایی و بیانی مورد نظرشان را در اختيار گیرند.
رهبران مختلف ارکستر ممکن است هنگام اجرای ملتهب و برانگیخته، خودداری ملایم و آرام یا خشک و تند و تیز به نظر آیند اما نمود ظاهری آنها هر چه باشد همگی در تکاپوی جلوه گر ساختن مفهومی جامع از اثر هستند.
پیشینه اغلب رهبران ارکستر شامل استادی در نواختن دست کم یک ساز و مطالعه ای گسترده در ارکستراسیون، تئوری موسیقی و آهنگسازی است.
آنها می توانند به هنگام لزوم دیپلمات، دیکتاتوریا آموزگار باشند؛
نقش آنان در نظر مردم همواره دلفریب ترین نقش در حرفه موسیقی بوده است. از اوایل سده نوزدهم، آهنگسازان به نگارش آثاری پرداختند که به گونه ای فزاینده پیچیده تر می شد و اجرای آنها به شمار هرچه بیشتری از نوازندگان و آوازخوانان نیاز داشت.
این روند، زمینه ساز ظهور رهبران چیره دست شد کسانی که بتوانند تمام توانمندی های ارکستر را یکجا به کار گیرند و با آنها تعبیری با معنا از اثر پدید آورند.
پیش از سده نوزدهم، ضرب موسیقی در ارکستر توسط نوازنده ویولون اول، نوازنده ساز شستی دار و یا توسط هر دو آنها برای دیگر نوازندگان معین می شد.
عنوان کنسرت مایستر اصطلاح آلمانی و متداول در ایران که هنوز نیز رایج است، از این سنت قدیمی سرچشمه گرفته است.
کنسرت مایستر در ارکستر سنفونیک امروزی، نوازنده ویولون اولی است که در نزدیک ترین مکان سمت چپ رهبر ارکستر می نشیند.
در آثار سنفونیک، قسمت های ویژه ویولون سولو توسط کنسرت مایستر نواخته می شود. او با دقت بر نکته های اجرایی دیگر نوازندگان و نیز وارسی کوک سازها – پیش از آمدن رهبر ارکستر بر صحنه – دستیار رهبر ارکستر نیز هست.
اجرای زنده و اجرای ضبط شده
ضبط اجراهای موسیقی از نوآوری های هیجان انگیز دوران ما است. فضای خانه ما از طنین موسیقی قرون وسطا، راک، موسیقی بتهوون و راگاهای هندی انباشته می شود،
اتاق نشیمن، گونه ای نو از تالار کنسرت شده است که می توانیم در آنجا آنچه را می خواهیم شنیده و باز بشنویم. اجراهای ضبط شده ممکن است هرگز از آغاز تا پایان چنان که می شنویم اجرای زنده نشده و از تکه های ضبط شده چندین اجرا ساخته شده باشند.
این طبیعی است که اجرا کننده ای بخواهد برخی از نت ها، که اجرایشان را نمی پسندد، حذف و جایگزین شوند اما حذف و جایگزینی بیش از حد در موسیقی ضبط شده نیز سبب از میان رفتن سرزندگی طبیعی اجرا و تباه شدن سیر تفسیري حاکم بر کل قطعه می شود.)
ضبط استودیویی تجربه هایی شنیداری را فراهم آورده است که هیچگاه در اجرای زنده ممكن نبوده اند.
در صورت تمایل آهنگساز به صداهای الکترونیک می توان صدای بوق، زنگ، سوت، طنین دیرپای نوای گونگ و دیگر جلوه های صوتی را به موسیقی ضبط شده افزود.
پژواک سازها و دیگر دستگاه های الکترونیک به صداهای موسیقی بعدی تازه داده اند.
کم و بیش فقط در ۲۰۰ سال اخیر شنیدن موسیقی در تالار کنسرت رواج یافته است.
پیش از آن، موسیقی در کلیسا یا قصر، خیابان یا خانه اجرا و شنیده می شده است. موسیقی بیشتر توسط اجرا کنندگان آماتور و برای تفریح و لذت در کنار آتش اجرا می شد.
در کلیسا، رقصها یا در مناسبت های تشریفاتی، شنوندگان اغلب اجرا کننده نیز بودند
در اجرای زنده، هنرمند خود را رویاروی شنونده قرار می دهد؛ او برای مهار احساسات
شنوندگان می باید آزمودگی و جاذبه شخصیت خود را برای غلبه بر دشواری های تکنیکی به کار گیرد.
آنچه او اجرا می کند، کیفیت اجرای آن، احساس هنرمند درباره قطعه در : موقعیت خاص همگی تکرارنشدنی هستند؛
دوام آنها بسیار کوتاه و گذرا است.
تبادل احساس میان صحنه اجرا موسیقی و جایگاه شنوندگان
شنونده به شور حسی لحظه اجرا واکنش نشان می دهد و به این ترتیب، میان صحنه اجرای موسیقی و جایگاه شنوندگان تبادل احساس انجام می شود.
به رغم جذابیت و هیجان اجرای زنده، گروهی نیز هستند که به صدای سرفه و عطسه برخی شنوندگان، گرانی بلیت و این که صندلی های تالار کنسرت به پشت خم نمی شوند و چندان راحت نیستند معترضند.
آنها اتاق نشیمن را به تالار کنسرت ترجیح می دهند، زیرا که در آن می توانند به آسودگی از میان انبوه گیج کننده أجراهای ضبط شده هنرمندان گوناگون به انتخاب دلخواهشان بپردازند.
اما موسیقی ضبط شده ای که در اتاق نشیمن شنیده می شود ممکن است به صدایی بسزمینه ای بدل شود و این در نهایت می تواند سبب کاهش تمرکز ب موسیقی شود.
برای رضایت کامل از شنیدن موسیقی لازم است که چنان حواسمان را بر متمرکز کنیم که گویی اجرایی زنده را می شنویم
گرچه اجراهای ضبط شده سبب فریفتگی و دور شدن برخی از شنوندگان از تالارهای کنسرت شده است اما این نکته که چنین اجراهایی به شکل گیری شنوندگان اجراهای زنده یاری رسانده است نیز حقیقت دارد.
این شور و جذبه اجرای ضبط شده یک اثر است که سبب پر شدن تالار کنسرت هنگام اجرای زنده همان اثر می شود.
به این ترتیب، اغنب شنوندگان هشیار می کوشند تا توازن و تشابهی خوشایند میان نیرو و کیفیت برانگیز نده موسیقی پخش شده از دستگاه صوتی و اجرای زنده برقرار سازند، گرچه این نیز می تونه گرایشی شخصی باشد.